می نوش کن




جــز راه  قـلـنـدران  مـیخـانه   مـپوی

جز باده و جز سماع و جز یار  مجوی

بر کف  قدح  باده  و  بر دوش  سبوی

می نوش کن ای نگار و بیهوده مگوی


نگی  می لعل  خواهم  و  دیوانی

سد  رمقی  خواهد  و  نصف  نانی

وانگه من و تو  نشسته  در ویرانی

خوش تر بود آن ز ملکت  سلطانی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد